درود بسیار
آنقدر مشغول زندگی در خاک این تمدن چند هزار ساله شده ایم که فرصتی برای لحظه ای فکر کردن درمورد علم و تمدن نداریم ما تنها حضوری دراین خاک داریم نه حضوری برای این خاک ،امیدوارم نه برای خود بلکه برای ما شدن به خدا فرصت فکرکردن نیست اگربود ما بودیم و جهانیان این لحظه ها لحظه خاموشی ماست خاموشی که نه زیر ابر رفتن خورشید اما همیشه خورشید زیر ابرنیست به امید روشنایی زیبای که در اول صبح و در باغ امید با نگاه به خورشید میبینیم و از روشنایی زیاد چشمانمان را می بندیم زیرا از تاریکی به روشنای رسیدیم شاید تاریکی نه کم نور بودن اتاقی که درآن حبس بوده ایم…..من خود جوانی ۲۲ ساله دراین لحظه خود را ناامید و تنها می بینم خواهشمند هستم مرا یاری کنید یک آرامش را به من هدیه کنید….
منبع :
http://hakimorodbozorg.7olm.org/t138-topic